ماه رمضان امسال یکجور دیگری بود.بالاخره دست روزگار زد پس کله ام و خوشی هایمان شروع کردند به ذُق ذُق کردن. همه چیز از همین هفتمین "تـیـــر"95 شروع شد که آقای ژپی سیاه مشق ها و شاعری هایش را بدرقه راهمان کرد. القصه اینکه کمر همت را بسته ایم تا ببینیم در این آشفته بازار چند مَرده حلاجیم!!!
✔آقای ژپیِ دوست داشتنی!
✔ قالیشویی شربت اوغلی شعبه دیگری ندارد :) !
✔ رفته بودیم افطاری که سر از سینما و لاله و لیو درآوردیم.
✔وقتشه که خیلیارو از زندگیم ریموو کنم. بعضی نبودنها بهتر از بودنه!
بالماسکه...
برچسب : نویسنده : ceydeleghafel3 بازدید : 115