می نویسم برای ماه ها، یا شاید سال ها بعد، وقتی که زندگی رمقی برای ما نگذاشته و ما مشغول دست و پا زدن در قسط و بدهی های خانه و ماشین هستیم. می نویسم برای روزهایی که شاید بخاطر پونه و پگاه، حتی خواب راحتِ شبها را آرزو کنیم. می نویسم برای روزهایی که فراموشمان می شود تنها دلخوشی مان سرخه حصار بود.
می نویسم که یادم بماند در خوشی و ناخوشی همدیگر را داریم.
حتی با قسط و بدهی باز هم دوستت خواهم داشت.
بدون خواب راحت شبها هم دوستت خواهم داشت.
اصلا مگر برنده بدون بال، می شود؟
+ تولد سادات بالاخره اونجوری که باید، اتفاق افتاد.
+ روز درختکاری سال ۹۸ مگه میشه یادم بره؟! خونمون نور بارون شد.
بالماسکه...
برچسب : نویسنده : ceydeleghafel3 بازدید : 162